واقعه ی « سونامی » را حتما شنیده اید . لحظه یی را می گویم که ، گویی تمام آب های عالم به جوش آمد ، زمین و زمان زیر ورو شد و هزاران نفر ، در یک چشم به هم زدن ، زیر خروار ها گل ولای ماندند و هستی ، جان و مال خود را باختند.
بر خرابه های سونامی ، هنوز زخم های زندگی جوش نخورده است .نمی دانم چرا هرگاه به ایران فکر می کنم ، سونامی به یادم می آید . بی آن که بخواهم ، میلیون ها مرد و زن و دخترانی را می بینم که گرفتار نوعی سونامی درازمدت شده اند و سیلابه ها وگرداب های مهیب مرگ و زندگی ، آن ها را می غلتاند وهر دم قربانیان تازه می گیرد .
سخن من از میلیون ها زن و دختری است که زیر پایشان خالی است ، در موقعیت بسیار دشواری قرار دارند و در تلاشی جانکاه ، به دنبال تخته پاره هایی هستند تا پایه های زندگی ، امید و عشق و آرزو های شان را بر روی آن ها بسازند.
بر طبق آخرین آمار گیری ها ، جمعیت زنان ایران ، حدود 33 میلیون نفر اعلام شده است . یعنی نیمی از جمعیت ایران را زنان تشکیل می دهند . از این تعداد ، حدود 30در صد ، کم تر از 15 سال و 55 در صد زیر 25 سال سن دارند . به زبان دیگر، ازجمعیت 65 میلیونی ایران ، حدود 20 میلیون نفر ، دختربچه یا دختران جوانی هستند که زیر 25 سال دارند . دخترانی که در این نظام به دنیا آمده اند ودر این نظام رشد کرده و بالیده اند و از لحظه تولد ، داغ « زن بودن » را آن سان که سیمون دوبوار گفته است ، بر پیشانی خود دارند : انسان زن به دنیا نمی آید ، از او یک زن می سازند.
در جامعه یی که اخلاق و فرهنگ سقوط کرده است ، اعتیاد و سیدا بیداد می کند جنایت ، در گیری های فیزیکی ، چاقو کشی ، تصادفات ، قاچاق ، بیکاری ، فساد و،فحشا تمام مرزهای شناخته شده را پشت سر گذاشته است ، در چنین روزگاری زندگی امروز زن ایرانی ر امی توان در پیش چشم مجسم کرد.
آری ، از زمین وآسمان ایران ، سنگ فتنه می بارد و زن ایرانی در درون یک حباب شیشه یی سنگر گرفته است تا از آسیب های اجتماعی در امان باشد . اما،متاسفانه این امر ممکن نیست ، زیرا آمار ها چیز دیگری می گویند .
اتحادیه اروپا هفته پیش اعلام کرد که ایران از حیث شمار معتادان در صدر جدول جهانی ایستاده است و وزیر بهداشت و درمان حکومت با صدای بلند می گوید که در خیابان ناصر خسرو تهران ، آمپول هایی فروخته می شود که از آب پر از میکرب جوی ها پرمی شود. ( 12 اسفند 84 ) گفته می شود شمار معتادان در ایران بیش از 11 ، میلیون نفر است که بخش بزرگی را زنان تشکیل می دهند . از سوی دیگر متاسفانه باز به علت فقر اقتصادی و فرهنگی ، سن دختران تن فروش ، هر روز پایینتر می رود . بنا به آمار های رسمی در ایران ، 13 سالگی آغاز تن فروشی در ایراناعلام شده است و کمیته های انتظامی کشور خبر می دهند که سن فحشا درایران ده سال پایین آمده است و روزانه هزاران دختر و جوان و نو جوان در این رابطه.دستگیر می شوند که بین 12 تا 25 سال سن دارند.سونامی ایران به جوش آمدن آب های عالم نیست ، قهر و افسار گسیختگی طبیعت نیست ، زمین لرزه یا پیس لرزه و پش لرزه های هولناک نیست . بیرون آمدندیو از درون شیشه ی تاریخی آن است که ره آوردی په جز مصیبت و ویرانی برای ، زنان و مردان به همراه نداشته است .
انباشته شدن زندان ها ، قاچاق ، بی کاری فساد و فحشا ست . عقاب جور وستم است که بر فراز زنان و مردان دور می زند وطعمه می گیرد . مردان را دسته دسته از زنان و کودکان شان جدا می کند و زنان راگروه گروه از خانواد ه های شان می رباید . خانواده ها از شدت استیصال ودرماندگی از هم می پاشند و ارقام مرگ و میر بالا می رود .
فقط کافی است اشاره کنیم که در سال پیش ، 283 دختر دانش آموز تهرانی از شدت فقر خودکشی کردند .
سونامی ایران مرا یاد مادرانی می اندازد که از شدت در ماندگی هر روز بیشترسقوط می کنند و در این سقوط نه تنها خود ، بلکه فرزندان شان نیز سقوط میکنند . استخوان ها ی صد ها هزار مادر و دختر جوان و نوجوان از فر ط سقوط خرد و خاکشیر شده است.
مراسم امروز برای هشتم مارس روز گرامی داشت همه زنان از جمله زن ایرانی است ، اما نمی توان از سونامی ایران نیز سخن نگفت . از سونامی ایران درروزگاری یاد می کنم که خیزش عمومی زنان در سطح جهانی آغاز شده است وزنان در جهان دستاورد های بزرگی داشته اند .
برای نخستین بار طی یک سال اخیر ، پنج تن از روسای دولت ها از میان زنان قاره های گوناگون از جمله آفریقا وآمریکای جنوبی برگزیده شدند .
زنان ایرانی نیز اگرچه ، مبارزه مرگ و زندگی را برای،کسب حقوق خود آغاز کرده اند و تلاش های آنان در خور تحسین و ستایش است اما هنوز در چنبره یقوانین و قرارد های مذهبی و سنتی گرفتار ند . قوانین وقراردادهای من در آوردی سخت جان ترند و مردسالاران قانون گذار ، هر روز این چنبره را تنگ تر می کنند .
بر اساس آمار های ناقص دولتی ، طی یک سال اخیر انواع تضییقات ،برای زنان میهن مان به وجود آمده است .
دستگیری ، زندان ، اعدامو مرگ های ساختگی ، شلاق و شکنجه تحت عنوان بد حجابی ، نام های شرعی تجاوز به حقوق زنان ایرانی است .
طی یک سال گذشته ، برای 12 زن و دختر ازجمله یک دختر 16 ساله در نکا حکم اعدام یا سنگسار صادر شده و پاره یی از این احکام به مرحله اجرا در آمده است . همچنین باید از مرگ مشکوک 6 تن ازخبرنگاران و دانشجویان دختر نام برد که تاکنون پرونده هایآنان به جایی نرسیده.است.
نکته دیگر نهادینه شدن خشونت در ایران است . از آن جا که ذات مردسالاران حکومتی باخشونت بنا شده است ، خشونت خانگی علیه زنان ، هر روز ابعادگسترده تری به خود می گیرد . یکی از سازمان های دولتی ،مامور تهیه گزارش جامعی در باره خشونت علیه زنان شده است . پژوهشگران این سازمان توانسته اند پرونده قطوری در این زمینه تهیه کنند که شامل 32 جلد و هر جلد بیش ازدویست صفحه است . این گزارش که هنوز برای عموم منتشر نشده است ، ابعاد خشونت در خانواده ها را نشان می دهد .
به گفته یکی از کار شناسان ، خشونت خانگی ، بازتاب حس پرخاشگری در جامعه است و در سطح خانواده نیزاعمال میشود و منجر به آسیب یا رنج جسمی، روانی و جنسی می گردد .
یک پژوهشگرمی گوید : بر اساس تحقیقات انجام شده برروی 100 هزار پرونده درسال1380 و در28استان کشور ، « سال اول ازدواج و دوران تنگنای مالی ، از پر خشونت ترین دوران زندگی زنان به شمار می رود . وی می گوید : تحقبقات نشان می دهد که زنانیکه در معرض خشونت همسران خود قرار دارند ، پنج برابر بیشتر در برابر خودکشی و،شش برابر بیشتر در برابر ابتلائات روانی قرار دارند . به عقیده این پژوهشگر خشونت ، خشونت به بار می آورد و کودکانی که در خانواده شاهد کتک خوردن مادران و خواهران خود می باشند ، در بزرگ سالگی بیشتر مرتکب خشونت علیه همسران خود می شوند .
سفر به سونامی را تمام می کنم با این جمله از زنده یاد شاملو شاعر بزرگ ما که می گوید : انسان بودن دشواریِ وظیفه است . در سونامی ایران زن بودن وظیفه یی است به مراتب دشوار تر.
مارس 2006
بر خرابه های سونامی ، هنوز زخم های زندگی جوش نخورده است .نمی دانم چرا هرگاه به ایران فکر می کنم ، سونامی به یادم می آید . بی آن که بخواهم ، میلیون ها مرد و زن و دخترانی را می بینم که گرفتار نوعی سونامی درازمدت شده اند و سیلابه ها وگرداب های مهیب مرگ و زندگی ، آن ها را می غلتاند وهر دم قربانیان تازه می گیرد .
سخن من از میلیون ها زن و دختری است که زیر پایشان خالی است ، در موقعیت بسیار دشواری قرار دارند و در تلاشی جانکاه ، به دنبال تخته پاره هایی هستند تا پایه های زندگی ، امید و عشق و آرزو های شان را بر روی آن ها بسازند.
بر طبق آخرین آمار گیری ها ، جمعیت زنان ایران ، حدود 33 میلیون نفر اعلام شده است . یعنی نیمی از جمعیت ایران را زنان تشکیل می دهند . از این تعداد ، حدود 30در صد ، کم تر از 15 سال و 55 در صد زیر 25 سال سن دارند . به زبان دیگر، ازجمعیت 65 میلیونی ایران ، حدود 20 میلیون نفر ، دختربچه یا دختران جوانی هستند که زیر 25 سال دارند . دخترانی که در این نظام به دنیا آمده اند ودر این نظام رشد کرده و بالیده اند و از لحظه تولد ، داغ « زن بودن » را آن سان که سیمون دوبوار گفته است ، بر پیشانی خود دارند : انسان زن به دنیا نمی آید ، از او یک زن می سازند.
در جامعه یی که اخلاق و فرهنگ سقوط کرده است ، اعتیاد و سیدا بیداد می کند جنایت ، در گیری های فیزیکی ، چاقو کشی ، تصادفات ، قاچاق ، بیکاری ، فساد و،فحشا تمام مرزهای شناخته شده را پشت سر گذاشته است ، در چنین روزگاری زندگی امروز زن ایرانی ر امی توان در پیش چشم مجسم کرد.
آری ، از زمین وآسمان ایران ، سنگ فتنه می بارد و زن ایرانی در درون یک حباب شیشه یی سنگر گرفته است تا از آسیب های اجتماعی در امان باشد . اما،متاسفانه این امر ممکن نیست ، زیرا آمار ها چیز دیگری می گویند .
اتحادیه اروپا هفته پیش اعلام کرد که ایران از حیث شمار معتادان در صدر جدول جهانی ایستاده است و وزیر بهداشت و درمان حکومت با صدای بلند می گوید که در خیابان ناصر خسرو تهران ، آمپول هایی فروخته می شود که از آب پر از میکرب جوی ها پرمی شود. ( 12 اسفند 84 ) گفته می شود شمار معتادان در ایران بیش از 11 ، میلیون نفر است که بخش بزرگی را زنان تشکیل می دهند . از سوی دیگر متاسفانه باز به علت فقر اقتصادی و فرهنگی ، سن دختران تن فروش ، هر روز پایینتر می رود . بنا به آمار های رسمی در ایران ، 13 سالگی آغاز تن فروشی در ایراناعلام شده است و کمیته های انتظامی کشور خبر می دهند که سن فحشا درایران ده سال پایین آمده است و روزانه هزاران دختر و جوان و نو جوان در این رابطه.دستگیر می شوند که بین 12 تا 25 سال سن دارند.سونامی ایران به جوش آمدن آب های عالم نیست ، قهر و افسار گسیختگی طبیعت نیست ، زمین لرزه یا پیس لرزه و پش لرزه های هولناک نیست . بیرون آمدندیو از درون شیشه ی تاریخی آن است که ره آوردی په جز مصیبت و ویرانی برای ، زنان و مردان به همراه نداشته است .
انباشته شدن زندان ها ، قاچاق ، بی کاری فساد و فحشا ست . عقاب جور وستم است که بر فراز زنان و مردان دور می زند وطعمه می گیرد . مردان را دسته دسته از زنان و کودکان شان جدا می کند و زنان راگروه گروه از خانواد ه های شان می رباید . خانواده ها از شدت استیصال ودرماندگی از هم می پاشند و ارقام مرگ و میر بالا می رود .
فقط کافی است اشاره کنیم که در سال پیش ، 283 دختر دانش آموز تهرانی از شدت فقر خودکشی کردند .
سونامی ایران مرا یاد مادرانی می اندازد که از شدت در ماندگی هر روز بیشترسقوط می کنند و در این سقوط نه تنها خود ، بلکه فرزندان شان نیز سقوط میکنند . استخوان ها ی صد ها هزار مادر و دختر جوان و نوجوان از فر ط سقوط خرد و خاکشیر شده است.
مراسم امروز برای هشتم مارس روز گرامی داشت همه زنان از جمله زن ایرانی است ، اما نمی توان از سونامی ایران نیز سخن نگفت . از سونامی ایران درروزگاری یاد می کنم که خیزش عمومی زنان در سطح جهانی آغاز شده است وزنان در جهان دستاورد های بزرگی داشته اند .
برای نخستین بار طی یک سال اخیر ، پنج تن از روسای دولت ها از میان زنان قاره های گوناگون از جمله آفریقا وآمریکای جنوبی برگزیده شدند .
زنان ایرانی نیز اگرچه ، مبارزه مرگ و زندگی را برای،کسب حقوق خود آغاز کرده اند و تلاش های آنان در خور تحسین و ستایش است اما هنوز در چنبره یقوانین و قرارد های مذهبی و سنتی گرفتار ند . قوانین وقراردادهای من در آوردی سخت جان ترند و مردسالاران قانون گذار ، هر روز این چنبره را تنگ تر می کنند .
بر اساس آمار های ناقص دولتی ، طی یک سال اخیر انواع تضییقات ،برای زنان میهن مان به وجود آمده است .
دستگیری ، زندان ، اعدامو مرگ های ساختگی ، شلاق و شکنجه تحت عنوان بد حجابی ، نام های شرعی تجاوز به حقوق زنان ایرانی است .
طی یک سال گذشته ، برای 12 زن و دختر ازجمله یک دختر 16 ساله در نکا حکم اعدام یا سنگسار صادر شده و پاره یی از این احکام به مرحله اجرا در آمده است . همچنین باید از مرگ مشکوک 6 تن ازخبرنگاران و دانشجویان دختر نام برد که تاکنون پرونده هایآنان به جایی نرسیده.است.
نکته دیگر نهادینه شدن خشونت در ایران است . از آن جا که ذات مردسالاران حکومتی باخشونت بنا شده است ، خشونت خانگی علیه زنان ، هر روز ابعادگسترده تری به خود می گیرد . یکی از سازمان های دولتی ،مامور تهیه گزارش جامعی در باره خشونت علیه زنان شده است . پژوهشگران این سازمان توانسته اند پرونده قطوری در این زمینه تهیه کنند که شامل 32 جلد و هر جلد بیش ازدویست صفحه است . این گزارش که هنوز برای عموم منتشر نشده است ، ابعاد خشونت در خانواده ها را نشان می دهد .
به گفته یکی از کار شناسان ، خشونت خانگی ، بازتاب حس پرخاشگری در جامعه است و در سطح خانواده نیزاعمال میشود و منجر به آسیب یا رنج جسمی، روانی و جنسی می گردد .
یک پژوهشگرمی گوید : بر اساس تحقیقات انجام شده برروی 100 هزار پرونده درسال1380 و در28استان کشور ، « سال اول ازدواج و دوران تنگنای مالی ، از پر خشونت ترین دوران زندگی زنان به شمار می رود . وی می گوید : تحقبقات نشان می دهد که زنانیکه در معرض خشونت همسران خود قرار دارند ، پنج برابر بیشتر در برابر خودکشی و،شش برابر بیشتر در برابر ابتلائات روانی قرار دارند . به عقیده این پژوهشگر خشونت ، خشونت به بار می آورد و کودکانی که در خانواده شاهد کتک خوردن مادران و خواهران خود می باشند ، در بزرگ سالگی بیشتر مرتکب خشونت علیه همسران خود می شوند .
سفر به سونامی را تمام می کنم با این جمله از زنده یاد شاملو شاعر بزرگ ما که می گوید : انسان بودن دشواریِ وظیفه است . در سونامی ایران زن بودن وظیفه یی است به مراتب دشوار تر.
مارس 2006